یکی از مهمترین کارکردهای رسانه در هر جامعهای، انعکاس صدای مردم و نقد عملکرد مسئولان است. انتقاد سالم و منصفانه نه تنها دشمنی با مسئولان نیست، بلکه فرصتی ارزشمند برای اصلاح و بهبود امور به شمار میرود. اگر رسانهها فقط به تعریف و تمجید بپردازند، دیگر کارکرد رسانهای ندارند و عملاً به روابط عمومی افراد و نهادها تنزل پیدا میکنند. جامعهای که در آن نقد شنیده نشود، دیر یا زود به سمت بیاعتمادی عمومی حرکت میکند.
یا از اسلامدوست تعریف کنید، یا خفه شوید
در شهرستانهای تالش، رضوانشهر و ماسال، مااند دیگر نقاط کشور، رسانهها تلاش میکنند عملکرد نماینده و دیگر مسئولان را بررسی و در قالب خبر، گزارش یا تحیلیل منتشر کنند. اما متأسفانه هرگاه نقدی نسبت به نماینده محترم، آقای یاسر اسلامدوست، منتشر میشود، برخی نزدیکان و حامیان ایشان با برخوردهای تند و بعضاً توهینآمیز واکنش نشان میدهند.
این رویکرد عملاً این پیام را القا میکند که «یا باید تعریف کنید یا خفه شوید»؛ نگاهی که در تضاد کامل با روح مردمسالاری و آزادی بیان است و در نهایت به اعتماد عمومی ضربه خواهد زد.این نگاه محدودکننده، چیزی جز نوعی «دیکتاتوری رسانهای» نبوده و قطعاً در شأن مردم و جایگاه نمایندگی مجلس نیست.
نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری به دیگری نیست
برای نمونه، یکی از انتقادات جدی فعالان سیاسی و رسانهای سه شهرستان، نقشآفرینی پدر نماینده، آقای عسکر اسلامدوست، در امور نمایندگی است. در حالیکه نمایندگی قائم به شخص است و تنها فرد منتخب مردم حق دارد مسئولیتهای قانونی این جایگاه را بر عهده بگیرد. مطابق اصل ۸۵ قانون اساسی، «سمت نمایندگی قائم به شخص است و قابل واگذاری به دیگری نیست.» این اصل بهروشنی نشان میدهد که وظایف نمایندگی به شخص منتخب ملت سپرده شده و هیچ فرد دیگری (حتی نزدیکترین افراد) نمیتواند در این جایگاه ایفای نقش کند.
«مشاور عالی» نماینده نیست، فقط یک مشاور است
به علاوه، حضور افرادی غیر از نماینده در جلسات رسمی دولت یا نهادهای عمومی، بدون داشتن جایگاه حقوقی تعریفشده، نهتنها مغایر قانون است، بلکه میتواند تبعات سیاسی و اجتماعی جدی به همراه داشته باشد. این موضوع بهویژه زمانی حساستر میشود که فرد مذکور با عناوینی چون «مشاور عالی» معرفی گردد، در حالی که چنین عنوانی در ساختار رسمی مجلس شورای اسلامی و حاکمیت جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد.
البته نمایندگان مجلس بر اساس آییننامه داخلی، حق انتخاب مشاور یا دستیار دارند. اما وظایف این مشاوران، صرفاً در حد ارائه مشورت، بررسی پروندهها، کمک در امور کارشناسی و ارتباط با موکلان است. مشاور، شأن اجرایی یا تصمیمگیرنده ندارد و به هیچ عنوان نمیتواند در جایگاه نماینده بنشیند یا بهطور رسمی در جلسات دولتی و حکومتی شرکت کند. بنابراین، تفکیک این مرزها بسیار ضروری است تا هم شأن نمایندگی حفظ شود و هم افکار عمومی دچار ابهام و بیاعتمادی نشود.
آنچه امروز بیش از پیش احساس میشود، ضرورت تعامل شفاف و سالم میان مسئولان و رسانههاست. اگر رسانه نقدی را مطرح میکند، شایسته است نماینده و اطرافیان او با توضیحات مستدل و پاسخ منطقی به آن واکنش نشان دهند، نه با توهین و فشار. چرا که اتخاذ چنین رویکردی، هم جایگاه نماینده را نزد مردم تقویت میکند و هم نشان میدهد که نماینده منتخب، روحیه نقدپذیری و ظرفیت شنیدن صداهای متفاوت را دارد. (امری که تا به امروز خلاف آن را شاهد بودهایم)
مردمسالاری بدون نقد و آزادی رسانه معنایی ندارد
در نهایت، باید یادآور شد که مردمسالاری بدون نقد و آزادی رسانه معنایی ندارد. رسانهها اگر سکوت کنند، صدای مردم خاموش میشود و اگر صرفاً مدح و ستایش کنند، از مسیر اصلی خود منحرف خواهند شد. انتظار عمومی از نماینده محترم این است که با سعهصدر، نقدها را فرصتی برای اصلاح بداند و در عین حال، حدود قانونی نقش مشاوران را شفاف کند تا هیچ شبههای درباره انتقال غیرقانونی وظایف نمایندگی به دیگران به وجود نیاید.
از سویی دیگر؛ مردم کنشها و واکنشهای اطرافیان و نزدیکان نماینده را (چه خوب و چه بد) به پای نماینده مینویسند، لذا شایسته و لازم است یاسر اسلامدوست نسبت به کنترل برخی چهرهای منتسب به خود که کنشها و اقداماتشان در شان و جایگاه همراهان یک نماینده نیست اقدام نماید.
سجاد رستم زاده پیرسرایی