رهبر معظم انقلاب در دیدار هیأت دولت بر روایت نقاط قوت و ظرفیت های کشور تأکید کردند، این تأکید و مطالبه فراگیر، دستور کاری راهبردی برای حکمرانی امید و امنیت اجتماعی است.
در مدیریت راهبردی، تأکید میشود که هر مجموعه – و در سطح کلان، هر دولت – برای دستیابی به اهداف، باید بر «مزیتهای رقابتی» خود تکیه کند.
ضعفها تنها زمانی قابل رفعند که در پرتو ظرفیتهای بالفعل و بالقوه کشور دیده شوند.
بر اساس این منطق مدیریتی، شناخت قوتها شرط نخست مدیریت اثر بخش و روایت قدرت، سازوکاری ارتباطی است که موجب انسجام درونی و همگرایی ملی میشود. در عین حال یادآوری نقاط قوت کشور نه به معنی نادیده گرفتن ضعفهاست، بلکه مقدمه ای برای برطرف کردن آنهاست؛ زیرا مدیری که قوتها را به درستی روایت می کند، در واقع جامعه را به همگرایی برای رفع کاستی ها فرا می خواند.
از این گذشته، تهدید صرفاً از بیرون مرزها نمیآید؛ تهدید های نرم و درون زا زمانی شکل میگیرند که امید در جامعه فرسوده شده باشد و ذهن جمعی تنها بتواند تصویری ضعیف از کشور بیافریند.در چنین فضایی تکرار مداوم ضعفها بدون ارائه راهکار، حاصلی جز تولید ناامنی روانی ندارد.
در مقابل، روایت امیدبخش از تواناییها، دستاوردها و سرمایههای ملی «بازدارندگی روانی» ایجاد می کند. در جنگهای شناختی، کشوری که تصویری قدرتمند از خود در ذهن شهروندان و افکار عمومی جهان بسازد، قدرت نرم و امنیت پایدارش را تضمین کرده است.
از این منظر، «راوی قدرت بودن» به منزله طراحی آگاهانه برای تقویت سرمایه اجتماعی، ایجاد همبستگی ملی و خنثیسازی روایت دشمن است و این همان سیاستی است که رهبر معظم انقلاب از آن بهعنوان تکلیفی همگانی یاد کرده اند؛ تکلیفی که از مسئولان عالی کشور تا فعالان فضای مجازی را شامل میشود.
ایران، سرمایههای فراوانی دارد؛ از ژئوپلیتیک منحصربهفرد تا نیروی انسانی جوان و پیشرفتهای علمی. اگر ایرانیان ظرفیتهای طبیعی، انسانی و فناورانه سرزمین خود را به درستی بشناسند، در برابر جنگ روانی دشمن مصون میمانند.
برای این منظور باید در جایی که دشمن از «هیچ» روایت میسازد، ما نیز با تکیه بر «داشتههای» خود روایت امید بسازیم. آینده ایران، با امید ساخته میشود، و امید، با روایت قدرت.